تقدیم به مدافعان حرم بی بی زینب(س)


مهدی مقیمی

یا حسین گویان عالم در پناه زینبند
عرشیان مأمور حفظ بارگاه زینبند
گوشه ای از این حرم حاشا که بردارد خراش
تا زمانی شیعیان مردِ سپاه زینبند

***

کیست گوید یک نفر همپایۀ عباس اوست
عشق این خواهر همه سرمایۀ عباس اوست
بارگاه زینب و تخریب؟!... حرفش را مزن
این حرم تا حشر زیر سایۀ عباس اوست

**************************

حسین جمالی

در خط جهاد همیشه گمنام شدند
با ذکر حسین و زینب آرام شدند
اینان نه فقط مدافعان حرم اند
امروز مدافعان اسلام شدند

***

خوشا آنان که زینب یارشان شد
صداقت در عمل گفتارشان شد
به عباس اقتدا کردند و رفتند
علمدار حسین سردارشان شد

**************************

امیر عظیمی


بهار می رسد از راه... جایتان خالی
مسافران الی الله... جایتان خالی
دوباره روضه ی مادر، دوباره "فاطمیه"
مدافعان حرم... آه... جایتان خالی

**************************

عارفه دهقانی

خوب میدانم که خیلی عاشقی
 مطمئنم دوستم داری زیاد
خوب میدانی که من عاشقترم
دوست تر دارم تو را...آری... زیاد

عشق ما باید که طولانی شود
بیش از این دنیا که در تاب و تبیم
هرچه که دارم فدای عشق تو
ما ولی هر دو فدای زینبیم

پس بیا این آب و این هم آینه
رد بکن از زیر این قرآن مرا
با همان انگشتر فیروزه ات
دور کن از  چشمْ‌زخم جان، مرا

باز هم کنج خرابه مانده است
ضجه های وا حسین خواهری
گریه ی بانو رقیه جان گرفت
آه...گویا باز هم بر نی، سری 

بیشتر از این مرا رسوا مخواه
اذن میدان را بده بانوی من
عزتی داده به سرباز حرم
دست خود را تا گرفته سوی من

می روم...رزق شهادت را بخواه
آنچه را که در پی اش روز و شبیم
کاشکی میر و علمدارش شویم
کُلُّنا عباسُک یا زنبیم

**************************

یوسف رحیمی

تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم

امروز در باغِ شهادت باز است
ای کاش فدائیان زینب باشیم

**************************

یوسف رحیمی

گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور می‌کنم امشب غم تمام جهان را

غم عراق و یمن را که شعله‌شعله در آتش
غم دمشق پریشان و غزّه‌ی نگران را

دلارهای یهودی، ریال‌های سعودی
ببین که برده به غارت چگونه امن و امان را

چه کودکان یتیمی که مانده بی‌سر و سامان
چه مادران غریبی که برگ‌ریزِ خزان را...

صدای ناله و شیون زِ هر کرانه بلند است
چگونه خواب ربوده‌ست چشم آدمیان را؟

جهان اگر چه کویر سکوت و بهت و تماشاست
در این دیار ببین رودهای در جریان را

ببین شکوه و شهامت چگونه ریشه دوانده
ببین قیامت قد هزار سرو روان را

ببین که عشق حسینی و آرمان خمینی
چگونه باز به میدان کشانده پیر و جوان را

درود بر شرف و عزت جوانِ دلیری
که در هوای حرم نذر می‌کند سر و جان را

چگونه دم بزنم از مدافع حرم عشق
چگونه وصف کنم آن حماسه‌های عیان را

سلام ما به خلیلی و صابری و علی‌دوست
به غیرت همدانی که خیره کرده جهان را

سلام ما به عزیزی و باغبانی و عطری
چه عاشقانه برانگیختند رشک جنان را

درود بر تقوی، شاطری و فاطمی‌اطهر
که خوانده‌اند «أ وَفَیتُ»* به‌لب امام زمان را

سلام بر سر اسکندری که بر سر نیزه
گرفت از دل هر بی‌قرار تاب و توان را

"سری به نیزه بلند است در برابر زینب"
خدا کند که نبیند رقیه زخم سِنان را

سری که بر سر نیزه رهاست عطر صدایش
وَ غرق نور خدا می‌کند کران به کران را

و «أی منقلبٍ» می‌رسد به گوش دوباره
دمی نمی‌برم از یاد شمرهای زمان را...

***

* روز عاشورا عمرو بن قرظة الانصارى از امام حسین(ع) رخصت جهاد گرفت و پس از این‌که امام(ع) اجازه فرمود، جنگى چون جنگ مشتاقان به پاداش کرد و جمع زیادی از سپاه ابن زیاد را به هلاکت رساند. او دلاورانه در محافظت از امام(ع) ایستادگی کرد تا این‌که بر اثر کثرت جراحات به خاک افتاد. آن‌گاه رو به امام حسین(ع) عرض کرد: «یَا ابْنَ رَسُولِ الله أَ وَفَیْتُ؛ یا بن رسول الله آیا به عهدم وفا کردم؟» امام(ع) در پاسخ فرمودند: «نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِی فِی الْجَنَّةِ فَاقْرَأْ رَسُولَ الله عَنِّی السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّی فِی الْأَثَرِ؛ آرى تو پیشاپیش من در بهشتى، به رسول الله (ص) از من سلام برسان و عرضه دار که من در پى هستم [و به شما ملحق می‌شوم]» (اللهوف، ابن طاوس، ص108).

**************************

علی ذوالقدر
امام زمان(عج)و مدافعان حرم


عشق یک سینه ی پر از آه و یک دل بی قرار میخواهد
خواب راحت برای عاشق نیست عاشقی حال زار میخواهد

دیدن یارگرچه شیرین است نیست عاشق کسی که خودبین است
حرف عشاق واقعی این است هرچه میل نگار میخواهد

مدتی هست یادمان رفته پسری مانده از تبار علی
او که مثل حسن برای قیام بی سپاه است و یار میخواهد

یار هرکس به غیر او بودیم دل به هرکس به غیر او دادیم
چه کسی را عزیز تر از او دل از این روزگار می خواهد؟

چند روزی به سمت آقاییم چندماهی به سمت دنیاییم
بی تفاوت به اینکه جاده وصل قدمی استوار می خواهد

خوش به حال مدافعان حرم عشق را در عمل نشان دادند
تا بفهمیم یوسف زهرا عاشقی جان نثار میخواهد

شیعه تنهاست یا اباصالح با همان هیبت علی برگرد
گردن دشمنان آل الله گردش ذوالفقار میخواهد

گر بگویی بمیر، میمیرم بین دستان توست تقدیرم
عبد بی دست و پا برابر تو کی ز خود اختیار می خواهد

منتقم! جان مادرت زهرا بازگرد و بگو به آن دونفر
زدن بانویی بدون پناه قلب تاریک و تار میخواهد

**************************

ابراهیم زمانی

تقدیم به مادران شهدای مدافع حرم


واژه در واژه از دل میدان
غزلی  را  سپید  آوردند
باز هم از مدافعان حرم
یک جوان شهید آوردند

یک جوان با هزار شور و شعور
روز آخر ولی " زهیر "  شده
زیر تابوت مادرش می گفت :
پسرم عاقبت به خیر شده...

مثل  ابر بهار می بارید
غربت ماه در دل شب را
پسر با تعصب ام می گفت :
نکند قبر عمه زینب را...

عاقبت طاقت اش تمام شد و
دل به دریا زد و فدایی شد
پسر کربلا نرفته ی  من
سوریه رفت و کربلایی شد

شکر حالا شنیده ام که حرم
شده از دست دشمنان آزاد
پسر من که جای خود دارد
جان عالم فدای زینب باد

شیعه مرد نبرد و پیکار است
صبر دارد و خویشتن دار است
خشن و سخت میشود  وقتی
پای ناموس شیعه در کار است

مثل پروانه ها به گرد حرم
در طوافیم ما قدم به قدم
کشور کفر فتح خواهد شد
زیر پای " مدافعان حرم "

شیعه ایم و نماد احساسیم
روی این خانواده حساسیم
تحت امر حسین هستیم و
همه سرباز های عباسیم

تیغ ما از نیام... نزدیک است
لحظه ی انتقام نزدیک است
مردی از جنس نور می آید
اهل عالم قیام نزدیک است...

**************************

محسن ناصحی

نوشتم غیرت ایرانیات و
ندیدم عشق پاکستانیات و

میون جون فداهای تو بی بی!
بمیرم غربت افغانیات و...


**************************

علی ذوالقدر
زبان حال مدافعان حرم

زیبایی عشق را نشان خواهم داد
دل را به نگار رایگان خواهم داد

در قلب من احساس پشیمانی نیست
گر زنده شوم دوباره جان خواهم داد

**************************

یوسف رحیمی
به مناسبت ورود کاروان شهدای گمنام و شهدای مدافع حرم به میهن اسلامی

هر لاله ی پرپر به وطن بر می گشت
انگار که جان من به تن بر می گشت
یعقوب شده دو چشم اشک افشانم
ای کاش دگر یوسف من بر می گشت

**************************

قاسم صرافان
تقدیم به شهید جهاد مغنیه و همه شهدای مدافع حرم:


یکی هم سن من، هم سن تو، اهل همینجا بود
یکی مثل من و تو، تووی قلبش آرزوها بود

میون دفتراش عشقی بدون مرز پیدا بود
پدر یک روز رفت، اما چه جای غصه؟ .... آقا بود

دلش تفسیر نصرالله ، چمران خون تو رگهاش
جهاد اسمش، جهاد رسمش، جهاد اندیشه و رویاش

یکی میوفته صدتا مرد برمی‌خیزن از خونش
یکی میره، می‌مونن هم قطارا پای پیمونش

جهادی هست در این راه، تا خون عمادی هست
عمادی هست در این رزم، تا وقتی جهادی هست

شبا گریونن اونهایی که روزا مردِ مِیدونن
می خندن با یتیما و براشون شعر می خونن

درِ باغ شهادت پیش روی عاشقا بازه
فقط عشقه که توو میدون از آدم مرد میسازه

نشون دادیم به عالم توو حرمها شور غیرت رو
خود زینب جدا کرده علمدارای این خط رو

عیار مرد در شور نبرد و گَرد مِیدونه
جهاد اسم من و تو نیست تنها، رسم مردونه

رهایی تو ای پروانه از پیله مبارک باد
برای مومنین دنیا، پیمبر گفت زندونه

برای تو چه پایانی، چه تقدیری مقدر بود
دم آخر، سرت رو دامن سالار بی سر بود

یکی میوفته صدتا مرد برمی‌خیزن از خونش
یکی میره، می‌مونن هم قطارا پای پیمونش

جهاد ما ادامه داره تا ظلم و تباهی هست
همیشه خاک سرخی هست تا کاخ سیاهی هست

**************************

حسین صیامی
تقدیم به پیشگاه همسران شهدا خصوصا  همسران شهدای مدافع حرم

رفتی و شوق موندنم رو بردی
کبوتری شدم که پر نداره
میسوزم و میسوزم و میسوزم
از حال من کسی خبر نداره

دیشب یه عکس بچگیتو دیدم
نمیدونی باهاش چه حالی کردم
غذایی رو که دوس داری پختم و
باز سر سفره جاتو خالی کردم

کاشکی میشد ببینمت دوباره
کاشکی میشد بازم دورت بگردم
دیشب نیومدی به خوابم ولی
جات خالی بود تا صبح گریه کردم

دست خودم نیس که ... خدا شاهده
حس میکنم همه ش نشستی پیشم
نمیتونم بغضمو مخفی کنم
اسمتو میشنوم یه حالی میشم

نیستی خودت شبا برا بچه هات
قصه مردونگی تو میخونم
گفته بودی میری که برنگردی
گفتم تا آخرش به پات میمونم

نوشتی که محاصره شدیده
عزیز من این لحظه آخره
آخرم این پیاممو ندیدی
نوشته بودم منو یادت نره

**************************

سیدعلیرضا شفیعی

ای کاش که دل را به حرم پر بدهیم
با صوت رسا نام تو را سر بدهیم
ما با دل خون منتظریم ای بانو
تا پای محبت شما سر بدهیم

**************************

سید علیرضا شفیعی

تقدیم به شهدای مدافع

از جان خویش صرف نظر کرده ایم ما
خود را برای دوست سپر کرده ایم ما

دست دعای عمه ی سادات پشت ماست
احساس میکنیم نظر کرده ایم ما

عمریست آیه های جهاد و قیام را
در مکتب حسین ز بر کرده ایم ما

از سمت و سوی کرب و بلا چون نسیم صبح
هر روز تا به شام گذر کرده ایم ما

این روزهای سرد زمستان شام را
با عشق زینب است که سر کرده ایم ما

با اسم رمز حضرت عباس بین رزم
صف های خصم زیر و زبر کرده ایم ما

این چشم های منتظر تیغ و تیر را
با روضه های علقمه تر کرده ایم ما

ما چون حسین عازم کوی شهادتیم
از مرگ بی مصاف حذر کرده ایم ما

**************************

محمد حسین رحیمیان

اهل غوغا مدافعان حرم
نسل زهرا مدافعان حرم

یا ابالفضل گفته و زده اند
دل به دریا مدافعان حرم

تا ابد درس عاشقی دادند
یاد دنیا مدافعان حرم

تا که گفتیم اولیاءالله
گفت آقا مدافعان حرم*

فکر و ذکر تمام سینه زنان
شده حالا مدافعان حرم

بیشتر از تمام این عالم
دارد اینجا مدافعان حرم

ما نداریم عرضه تا بشوند
الگوی ما مدافعان حرم

کاش محشورمان کند فردا
فاطمه با مدافعان حرم

حضرت صاحب الزمان بنویس
نام ما را مدافعان حرم
 

* نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه با اشاره به دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم، اظهار داشت: رهبری در این دیدار گفتند، آیا در زمان حیات شهیدِ خود به این نکته توجه داشتید که آن ها از اولیاء الهی به شمار می روند؟

**************************

علی اکبر لطیفیان
تقدیم به مدافع حرم عمه سادات(س) شهید حمید رضا اسد اللهی

نیمۀ ماه از این شهر، عجب ماهى رفت
رفت تا عمه سادات, عجب راهى رفت
اسد الله شدن مرحله اى از سلک است
اسداللهى ما هم اسداللهى رفت

**************************

امیر عظیمی


حرم زینب عجب حال و هوایی دارد
سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد
بنویسید به روی کفن این شهداء
چقدر عمه ی سادات فدایی دارد

**************************

علی اکبر لطیفیان .امام حسین (ع) و مدافعان حرم

دیروز کسى پیش کسى نام تو را برد
گفتم که بمیرم دگران یاد بگیرند

من عشق تو را از پدرم یاد گرفتم
کار پدران را پسران یاد بگیرند

ای سوخته دل این نظرى که به تو کردند
زود است که صاحب نظران یاد بگیرند

**

اولاد فداى حرم عمه ى سادات
اى کاش تمام پدران یاد بگیرند...


**************************

مهدی مقیمی
حضرت رقیه(س)-در محکومیت تکفیری ها

من سه ساله سند ظلم به آل اللهم
آسمان علی و آل علی را ماهم

بی سبب نیست اگر راه به دلها بردم
عشق را ارثیه از حضرت زهرا بردم

نوهء حیدرم و در رگ من خون علیست
این بزرگی و شجاعت همه مرهون علیست

من همانم که ز اشکم به فلک ولوله بود
پای من بسته به زنجیر غم و سلسله بود

من همانم که زدم ناله و کردم فریاد
آبروی اموی پیش همه رفت به باد

عشق را با هنر گریه ام آمیخته ام
شام را بر سر کفّار فرو ریخته ام

باب حاجات شدم جود و کرم کار من است
عمویم حضرت عباس نگهدار من است

شیعیان در تب و تابند علی جان مددی
غیرت شیعه شده غیرت حجربن عدی

سخن از نسل یزید بن معاویه شده
پای یک عدهء کم ، باز به سوریه شده

یادشان رفته که کاخ اموی گشت خراب
یادشان رفته شکست علوی بود سراب

شام ، امروز اگر صحنۀ درگیری هاست
مُنجر ، این قصّه به سر کوبیِ تکفیری هاست

وای اگر باز ، رگ حیدریم برخیزد
باز ، شامات به یک لحظه بهم می ریزد

برسانید به گوش سلفی ها سخنم
که علمدار دفاع از حرم عمه منم

عمه خود فاتح میدان عراق و شام است
فکر فتح حرمش فکر و خیالی خام است

عمویم حضرت عباس به ما حساس است
چارهء کار به دست قلم عباس است

شیعه تا هست کسی قصد تقابل نکند
ایستادیم ، بگو  فکر چپاول نکند

پرچم گنبد عمه همۀ عزت ماست
نام عباس که آید سند قدرت ماست

کور خواندند ، حرم جای حرامی ها نیست
یک اشاره که کند حضرت سقّا کافیست

**************************

محسن حنیفی

چقدر با شعف و تاب و تب شهید شدند
برای دختر شاه عرب شهید شدند

برای حفظ حرم سینه را سپر کردند
شبیه عابس و حر و وهب شهید شدند

من الغریب به آنها رسید نامه عشق
مدافعان حرم منتخب شهید شدند

برای او نوه های غلام ترکی و جُون
چقدر آدم عالی نسب شهید شدند

به احترام قدمهای حضرت زینب
دمشق یا که نشد، در حلب شهید شدند

برای روضه ی آن دست بسته می مردند
میان روضه ی او شب به شب شهید شدند

مسیر قافله تا شام گریه ها کم داشت
گریستند و وجب در وجب شهید شدند

نوای بر لب آنها ذبیح العطشان بود
گمان کنم که همه تشنه لب شهید شدند

به اقتضای ادب بر سر بریده شاه
همه بدون سر و با ادب شهید شدند

**************************

وحید دکامین

هر زمان از غیب برگوش درون
آیدم بانگ الیهِ الرّاجِعونْ

سیر تا عرش خدا،گر بایدت
اقتدا بر شاه بی سر بایدت

هرکه را شوری به سر ازکربلاست
مستحق اَلبَلاءُ لِلْوِلاست

در طریق عشقبازی و جنون
یک وضو باید بسازم من ز خون

ذکر استرجاعم آهنگ من است
سر به روی پیکرم ننگ من است

عاشقان را با تعلّق ها چه کار
سر به تن اینجا نمی آید به کار

آن گروهی کز تعلّق رسته اند
روز اول عهد،با خون بسته اند

 از تعلّق، از تعیُّن، رسته ایم
عهد را درعشق، با جان بسته ایم

 گر به جان ما را زَنَد مولا محک
لَیتَنا یٰا لَیتَنا کُنّا مَعَک...

حرف در این جایگه بایسته نیست
لاف عشق از چون منی شایسته نیست

أَمْ حَسِبْتُم خواند و شوری آفرید
عشق را معنا ازآن سر شد پدید

عشق آن باشد که عابس وار..مَرد
بی زره آیی به میدان نبرد

یا که چون آن عاشق شوریده حال
در نماز عاشقی رفتن ز حال

در حمایت از ولی، روح نماز
تیرباران می شوی و سرفراز

آن سعید،آن پور عبدالله بود
بنده ی آگاه این درگاه بود

قاف تا قاف جهان تا پا گرفت
عشق زین هفتاد و دوگل معنا گرفت

**************************

احمد بابایی

خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده ست
سیلِ دلشوره و آشوب سرازیر شده ست

سرِ دین طعمه ی سرنیزه ی تکفیر شده ست
هر که در مدح علی شعر جدید آورده ست

گویی از معرکه ها نعش شهید آورده ست
روضه مشک رسیده ست به بی آبی ها

خون حق می چکد از ابروی محرابی ها
باز هم حرمله... سرجوخه وهابی ها

کوچه پس کوچه ی آینده به خون تر شده است
باز، بوزینه‌ی کابوس به منبر شده است

خط و ربطِ عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم همسفر "قافله باشی" گردند

لاشه خواران سقیفه، متلاشی گردند
می زند قهقهه "القارعه" بر خامی شان

خون دین می چکد از "دولت اسلامی" شان
بنویسید تب ناخلفی ها ممنوع!

هدف، آزاد شده، بی هدفی ها ممنوع!
در دل عرش ورود سلفی ها ممنوع!

عرش یک روضه ی داغ است که داغ و گیراست
عرش... گفتیم که نام دگر سامرّاست! 

شرق در فتنه اصحاب شمال افتاده ست
بر رخ غرب از این حادثه خال افتاده ست

وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده ست
گویی از هرچه که زشتی ست، کفی هم کافی ست!

جهت خشم خدا یک سلفی هم کافی ست!
تا "بهار عربی" روی علف باز کند

جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند
وای اگر دست کجی پا به "نجف" باز کند

عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست
سینه ی "سنی و شیعه" سپر شیر خداست 

لخت خون جگر ماست به روی لبشان
کوره ی دوزخیان، گوشه نشین تبشان

لهجه عبری و لحن عربی مکتبشان
"نیل" را تا به "فرات" - آنچه که بود آتش زد

شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زد 
بی جگرها جگر حمزه به دندان گیرند

انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند
چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند

بیشتر زانکه از این قوم بدی می جوشد
از زمین غیرت "حجر بن عَدی" می جوشد 

گره انگار نه انگار به کار افتاده
 سایه سرکش ما گردن دار افتاده

چشم بی غیرت اگر سمت "مزار" افتاده
صاعقه در نفس ابری خود کاشته ایم

به سر هر مژه ای یک قمه برداشتیه ایم  
سنگ تکفیر به آیینه ی مذهب؟! هیهات!

ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات!
دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات!

ما نمک خورده‌ی عشقیم به زینب سوگند
پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند

داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز!
کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟! هرگز!

مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز!

پایتان گر طرف "کرب و بلا" باز شود
آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود

خوش خیالی ست مرامی که اجاقش کور است
مفتی نفتی این حرملگان مزدور است

قصه حنجره و تیرِ سه پر مشهور است
خار در چشم سعودی شده "بیداری ما"

باز کابوس یهودی شده "بیداری ما"
رگ بیداری ما شد شریانی که زدند

بشنوی "بر دهل جنگ جهانی که زدند"
 پاسخ شیعه  به هر زخم زبانی که زدند

بذر غیرت سر خاک شهدا می کاریم
پاسخ شیعه همین است که صاحب داریم

**************************

محسن ناصحی

واسه موندن یه عالم ناز داره
مدافع بودنش هم راز داره
سرش رو داد تا عالم بفهمه
حریم زینبی سرباز داره

**************************

سید حسن رستگار

وصیت نامشو دیشب نوشته
فقط از کربلا مطلب نوشته
رو بازوبند سرخ روی بازوش
"انا عباسک زینب " نوشته

**************************

محسن عرب خالقی

روسیاهی زیاد هم بد نیست
در زمستان به كار می آید

بدم اما همیشه اربابم
با غلامش كنار می آید

غیر لیلی دم از كسی نزدم
عاشق اینگونه بار می آید

داغ زینب چقدر پیرم كرد
به من این انكسار می آید

مرگ در زینبیه یعنی یار
لحظه احتضار می آید

**************************

محمود ژولیده

امسال كه سال زینب كبرا بود
در حصر، حریم دختر زهرا بود
حالا كه ضریح كربلا احیا شد
ای كاش كه زینبیّه هم احیا بود

**************************

علی پورزمان

در قلب پر از خون تو غم می ماند
زینب تویی و باز عَلم می ماند
نوری که تمام چهره ات را پوشاند
امروز محافظ حرم می ماند

**************************

وحید قاسمی

چادر ببند بر کمر و، انقلاب کن
شام خراب را سر شامی خراب کن

از ری، مدافعان حرم انتخاب کن
روی تمام سینه زنانت حساب کن

یاد عرب نرفته که فیروز زاده ایم*
تا پای مرگ، پای شما ایستاده ایم

مکرسقیفه نقشه ی خصمانه ریخته
در باغ دوست، آفت بیگانه ریخته

آتش اگرچه بر در این خانه ریخته
بی بی چه قدر دور تو پروانه ریخته !

ما که نمرده ایم، شما بی حرم شوی !
زهرای بی مزار در این شام غم شوی

پاییز را فراری خشم بهار کن
این قوم را دوباره به نفرین دچار کن

تیغی دو دَم به گرده ی طوفان سوار کن
اصلاً به ذوالفقار علی واگذار کن

این انتظار، جانِ جنون را به لب رساند
تمارهای شهر مرا، تا حلب کشاند

باید دمشق آینه ی کربلا شود
تا راز شوم شب زده گان برملا شود

تنها برای صبح، قمر خون بها شود
باید گره به دستِ علمدار وا شود

پس بی دلیل نیست، که اغیار جا زدند !
برگنبد تو، بیرق عباس را زدند**

* فیروز نام پارسی جناب ابولولو علیه رحمه است.

** این بیت اشاره به نصب پرچم حرم حضرت عباس(ع) برروی گنبد حرم حضرت زینب(س) توسط حزب الله لبنان دارد.



موضوعات مرتبط: مدافعان حرم

برچسب‌ها: تقدیم به مدافعان حرم بی بی زینب (س)
[ 7 / 2 / 1395 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد